
متأسفانه دور جدید هجمه ها و حمله ها به وبلاگ من شروع شده . البته از این آدما توقع دیگه هم نمیره که بیان به بدترین شکل توهین کنن ... دیگه از اینجور نظرها تأیید نمیشه . برای اینکه بدونید ما واهمه ای از تأیید این نظرات نداریم سری به پستهای قبلی بزنید و کامنتها رو بخونید . زشته والله . تویی که ادعای آزادیت میشه . آی تویی که ادعای سوادت میشه ، زشته به خدا . من هیچی نیستم لااقل تو شخصیتت رو نشون بده و خوب باش . همین ! نوشته تو یه ساندیس خوری و یه پامنبری شهرستانی . با یه ادبیات خیلی بد که تأیید نکردم . من افتخار میکنم که ساندیس خور جمهوری اسلامیم
من پامنبریم بهتر از اینکه تو پامنبری رقاصه هایی ! ادب و تربیتی که از اونا یاد گرفتی نشون دادی . بسه ! بعد هم نوشته دانشگاه تهران درس خونده ! اگه دانشگاه اینطور آدمایی تربیت میکنه چه باید گفت؟! از این وبلاگ بدت میاد میگیم درست . اما تو شخصیت داشته باشه و شخصیت خودت رو نشون بده . من هیچی نمیتونم بگم جز اینکه برای اینطور آدما تأسف بخورم . برای این نوع ادمها جواب بسیاره . اما حواله ی حرفاشون با خدا ...
..........................................
این قسمت هرسوالی درباره ی من یا هرکی دارید میتونید بپرسید ولی نظر اونهایی تأیید میشه که آدرس وبلاگشون رو بزارن ... نظرات شما همراه با ادرس وبلاگتون این زیر قرار میگیره + جواب من ... اینطوری بازدید کننده های وب من از وب شما هم بازدید میکنن ...
..........................................................................
+ √ قـَلـ ـب اَفــــ ــزار √ : بهترین لحظه ی زندگیت یا بهترین روز زندگیت چی بوده کامل توضیح دهید![]()
جواب : شاید باورت نشه ولی بهترین لحظه ی زندگی من وقتی بود که بعد از شش ماه تونستم ازش جدا بشم . دلم میخواست داد و فریاد بزنم . تو این مدت همین رو از خدا خواسته بودم و آرزوم برآورده شد . تقریبا نزدیکای عید بود مثل این روزایی که توش هستیم . ولی خدائیش سخت بود مثل کسی که ته یه چاهی گیر افتاده باشه و بدونه هیچ فریاد رسی غیر از خدا نداره . با حل شدن این مسأله کل ناراحتیهایی رو که تو عمرم داشتم رو فراموش کردم
۱_اگه 500 میلیون پول داشتی اولین کاری که میکردی چی بود؟
۲_ بزرگترین عیبی که خودت فکر میکنی داری چیه؟
۳_خوشمزه ترین غذایی رو که خوردی کی و کجا بوده؟
۴_بهترین اس ام اسی که شنیدی چی بوده؟
۵_بهترین کارتون دوران کودکیت چی بوده؟
۶_کدوم سوال منو بیشتر دوس داشتی؟
فکر کنم صندلی داغت آتیش گرفت
جواب : عجب سوالایی پرسیدی
واقعاً آتیشی شد . داغ داغ
۱- اگه ۵۰۰ میلیون ریال یا تومان ؟ تومان داشته باشم اول یه خونه یا اپارتمان تو مشهد میگیرم تا هروقت دلم بخواد در جوار امام رضا (ع) باشم ... بعد یه خونه تو تهران . البته لازم نیست جای لوکس یا شمال شهرش باشه ... با بقیشم یه زمین کشاورزی میگیرم و آبادش میکنم .
۲- من زیاد از کار کردن و دردسر کشیدن خوشم نیاد شاید این عیب بزرگی باشه . همیشه دوست دارم برای خودم و به مقدار نیازم کار کنم .
۳- مادرم بیشتر وقتا غذاهای خوشمزه درست میکنه . همین دیروز پلو مرغ با رب انار که حسابی چسبید![]()
۴- پیامک برام کم میاد ولی از پیامکای ایرانسلی که خیلی بدم میاد .
۵- بچه های کوه آلپ رو خیلی دوست داشتم .
۶- همون سوال ۵۰۰ میلیون تومانی![]()
منم سوال دارم:
1.بزرگترین اسوه زندگیتون کیه؟
2.شیرین ترین آرزوی کودکیتون؟
3.قشنگترین خوابی که دیدی؟
4.بهترین جمله ای که روتون خیلی تاثیر گذاشت تا جایی که خودتونو تغییردادید.
5.اگه به هفت سال پیش برمیگشتین چه کاری رو انجام میدادین و چه کاری رو نه؟(غیر از نامزدی تلخ جوابش)
6.چیزی که ازش خیلی میترسید چیه؟
7.بدترین رویای زندگیتون؟
8.همین الان چشماتون رو ببندید خودتونو، توی کجا تصور میکنید؟
9.اگه بهتون بگن تا 7دقیقه دیگه فقط زنده هستید چه کار میکنید؟
10.تو این چندسال عمرتون مفیدترین کاری که کردین چی بوده؟
11.زشت ترین صحنه ای که دیدین و تو ذهنتون هنوز مونده چیه؟
12.خودتونو تو یک جمله شرح بدین!
13.اگه بور و سفید بخواد زندگیشو عوض کنه از کجا شروع میکنه؟
14.بخوای شهری رو که توش زندگی میکنی عوض کنی کجای دنیا میری؟
15.تصور کن یه فرشته ای که همه دعاهارو مستجاب میکنه توی 10ثانیه فرصت میده ارزو کنی تا برآوردش کنه چی میگی؟
16. بور و سفید اگه بخواد مرگ رو انتخاب کنه کدوم نوعشو انتخاب میکنه؟
17.سوال اخرو خودت بگو خودتم جواب بده.
جواب : ماشااالله ! جای همه ی خواننده های وبلاگم سوال پرسیدین ! منم سعی میکنم با حوصله جواب بدم
۱- اسوه ی خاصی تو زندگیم نیست ! چرا دروغ بگم ؟! سعی میکنم خوب باشم و به اونچه خدا و ائمه و پیامبران سفارش کردن عمل کنم .
۲- وقتی کوچیک بودم خیلی دلم میخواست ماشین داشتم .
۳- یادم نیست . فک کنم خیلی وقته خواب قشنگ ندیدم . یادم اومد مینویسم .
۴- سعی میکنم به جمله هایی که درسته تا جایی که میتونم عمل کنم ولی قضاوت عجولانه رو خیلی بد میدونم و سعی میکنم نکنم .
۵- هفت سال کمه ! هفت سال پیش تو افسردگی بودم و نمیتونستم کاری برای خودم انجام بدم . اگه به سیزده سال پیش برمیگشتم بجای سربازی میرفتم دانشگاه بعدشم نمیگذاشتم داداشم مغازه بابام رو بفروشه و من برای کار کردن تو سختی باشم . چون اونموقع سربازی بودم . با شوهرخواهرم واسه مغازه کامپیوتری شریک نمیشدم . اوضاع روحی و مالیم بهتر بود و یه همسر خوب و در شأن خودم انتخاب میکردم .
۶- من همیشه از این میترسم که دوباره یکی یاد تو زندگیم که بهش علاقه نداشته باشم - دختر سیاه - بخوام تو یه جمعی که بزرگان نشستن صحبت کنم .
۷- همون دختر سیاه و زمانی که عقد بودیم . از این بدتر تو زندگیم نمیدونم .
۸- تو یه جای پر از گل ![]()
![]()
۹- هیچی ... فاتحه خودم رو میخونم
میگم که قرضام رو بدن ... دعا میکنم خدا گناهام رو ببخشه .
۱۰- مفیدترین کاری که کردم
درس بخونم . البته کارای مفید زیاد دارم . هربارم یه کار مفیدی انجام میدم ...
۱۱- راستش یادم نیست ![]()
۱۲- من یه آدم صاف ، ساده ، صادق و تو بعضی امور صبور هستم .
۱۳- زندگیم رو بخوام عوض کنم ؟ ... نمیدونم والله . از کودکی !
۱۴- میرم مشهد
۱۵- میگن برای فرج دعا کنید که گشایش کارهای شما در فرج امام زمانه ! ولی خودت که میدونی اولین آرزوی من چیه ![]()
۱۶- شهادت ... از خدا میخوام توفیقش رو پیدا کنم . مرگ در بستر فایده نداره .
۱۷-
سوال از خودم ؟ باشه ! چرا اینقدر تو انتخاب همسر سخت میگیرم ؟ واسه اینکه میخوام به اونی که تو دلمه برسم تا فردا احساس پشیمونی نکنم و اگه بهش میگم دوستت دارم ، واقعاً و از صمیم قلبم دوستش داشته باشم . آدمی نیستم که بتونم نقش بازی کنم .
+ غریبه
ببخشید این سوال رو میپرسم ولی یعنی شما به اون دختر سیاه هیچ احساس جنسی نداشتید؟!!! خیلی از دخترهای سیاه هستند که خوشگلن!! من خودم عاشق سبزه ها هستم !! عجیبه
جواب : خب شما تا جایی که من میشناسمتون دختر هستید در مورد دخترا بیشتراینطوریه که از پسر سبزه خوششون میاد پسرها هم خیلیاشون دختر سبزه دوست دارن ... من خودم پوست صورتم سبزه است ولی سبزه روشنم .
اما من هیچ احساس جنسی نسبت به اون نداشتم و حتی میلم از بین رفته بود . علتش رو هم گفتم بنویسم باز عده ای نفهم میریزن تو وب توهین میکنن و یه نسبتهایی میدن که لایق خودشون و جد و آبائشون هست ... اما بازم میگم برای روشن شدن اذهان و اینکه دخترها بدونن باید برای شوهرشون باید به خودشون برسن ... بدن پرمو و زمخت و اینکه یکی به خودش نرسه چه علاقه ی جنسی به وجود میاره ؟ مگه یه پسر از اینطور دختری خوشش میاد که اصلاح نکنه ؟ من خودم خیلی حساسم و حتی میگم خودم بهتر از اون بودم حالا یه عده ای میان میگن از خودش تعریف میکنه ولی هیچ جاذبه ای برای من نداشت و ازش بدم اومده بود . بدتر از همه اینه که وقتی این موضوع رو مطرح کنی بخواد باهات لجبازی کنه .
درجواب غریبه باید بگم 99%دخترای سبزه شاید خوشگل باشند اما جذاب نیستند ...جذابیت دختر بودن به سفیدی و لطافت دخترونشه ....من که دخترم ولی اگه پسر بودمم مثل بور و سفیدا دنبال یه دختر سفید بودم
سوالات بعدی من
8_می دونی که گل بی عیب خداست ...حالا اگه قرار باشه همسرت یه خصوصیت بد داشته باشه ترجیح میدی چی باشه؟
9_به نظرت راسته که آدم از هر چی بدش بیاد سرش میاد؟
10_هر آدمی تو زندگیش بارها ضایع شده تو بدترین و خنده دار ترین ضایع شدنت چی بوده و کجا بوده؟

11_اگه من بهت 500 میلیون(تومن)بدم بگم هرچقدر دوس داری به من بده چقدرشو بهم برمیگردونی؟
12_اسم کوچیکت چیه؟
13_اگه اون دختره که باهاش نامزد بودی سفید و بور بود اما بقیه خصوصیتاش همونجوری بود الان دنبال یه دختره سبزه بودی؟
1۴_از کدوم سوالام اصلا خوشت نیومد؟
جواب : این حرفو نزن !!! نمیدونی میان تو وبت بهت بد و بیراه میگن ؟!!! نگو سفیدم ! نگو سفید دوست دارم که میان میکشنتاااااا . جدی میگم میان تو وبت بهت توهین میکنن !!! یه مورد اینطوری سراغ دارم . اما جواب سوالا !
۸- بله گل بی عیب خداست ، درسته ، دلم میخواد خدا خودش کمکم کنه چون هر صفت بدی تو ذوق ادم میخوره ! خدا خودش کمک کنه و مسائلی که زیاد حساس نیستم رو خدا نده بهتره ! چون بعضی وقتا ادم نمیدونه ! فک میکنه یه خصلتی مهم نیست یا یه صفتی زیاد بد نیست وقتی میره تو زندگی میبینه نه ! انگار غیرقابل تحمله ! برای من چیزهایی مثل جهیزیه و تحصیلات و اینکه صددرصد طرفدار جمهوری اسلامی باشه مهم نیست خودم کم کم درستش میکنم . همین که دلش پاک باشه و صداقت داشته باشه کافیه برام . البته اگه ولایی باشه که نورعلی نوره ![]()
۹- نه ، همیشه هم درست نیست ، من از خیلی چیزا بدم میاد که سرم نیومده ( الان عقده ایا دعا میکنن سرم بیاد
) دعا میکنم نشه ...
۱۰- تو یه وبسایتی بدون اینکه مطلب رو کامل بخونم نظر دادم ... پشت سرش یکی نظر داد که تو اصلاً مطلب رو خوندی ؟ حسابی ضایع شدم . بعدش رفتم عذرخواهی کردم .
۱۱- دست شما درد نکنه خییییلی ممنون ! همش رو بهت برمیگردونم با تشکرات فراوان از شما![]()
۱۲- بعداً میگم![]()
۱۳- نه ، به هیچ وجه دنبال دختر سبزه نبودم ، شاید بیشتر سعی میکردم تغییرش بدم . آخه اونطوری نمیشد ! چی رو باید تغییر میدادم .
۱۴- از سوالای ۸ و ۱۳ ... نه اینکه خوشم نیومد . امیدوارم چنین چیزی اصلاً پیش نیاد دیگه . البته سوال هشت که طبیعیه هرکسی یه عیبی داره ولی امیدوارم اون عیبی نباشه که تحملش رو نداشته باشم .
+ غریبه
اگر خودت یه دختر سبزه بودی که احیانا بی ریخت هم بودی
اگه مردی (که عاشقش هستی) به خاطر زشت بودن و سبزه بودنت (مرد از نوع باایمان و خداپرست واقعی) تو رو حقیر می دونست علی رغم اینکه تو هزارتا آرزو در مورد اون مرد داشتی!!!!! اوه چطوری خودت رو دلداری می دادی کلا چیکار می کردی؟
1- گریه میکردی و برنامه خودکشی می چیدی؟
2- زود می تونستی با این موضوع کنار بیای و طرف رو فراموش کنی!!
3- برمیگشتی هر چی تو دهنت بود بهش می گفتی؟
4- می رفتی تو فاز اینکه یه راهی پیدا بشه پوستت رو روشن کنی؟
5- می رفتی ادامه تحصیل می دادی؟
6- می رفتی تو افق محو میشدی؟
و سوال بعدیم؟ به نظرت اگر اون نامزدت با همون قیافه رنگ پوستش سفید بود و البته می تونست موهاش رو رنگ کنه که بور هم بشه، تو باز هم بهش علاقه داشتی و یا کلا از رفتارش هم ناراضی بودی؟
جواب : من گزینه ۴ رو انتخاب میکردم . اول فکر میکردم این آقا واسه چی اومده خواستگاری من ؟ به چه امیدی ؟ ظاهری که ندارم ! حداقل اخلاق داشته باشم . پس بزرگش میداشتم و سعی میکردم قدرش رو بدونم و به حرفاش گوش بدم . البته مرد خداپرست واقعی کسی رو حقیر نمیدونه ! برای همه ارزش و احترام قائله ! تا جایی که نافرمانی خدا رو نکنه! اما وقتی یکی ارزش خودش رو نگه نمیداره ؟! من همیشه سعی میکردم براش ارزش بالایی قائل باشم و احترامش رو حفظ کنم . این بود که تا لحظه ی اخر احترام هم رو نگه داشتیم و مثل دو تا ادم متمدن جدا شدیم . بماند که اطرافیان یکم شلوغش کردن . بازم میگم من خداپرست واقعی نیستم . اگه بودم شاید با این موضوع کنار میومدم ولی من نتونستم . داشت خفم میکرد ! به اینجام رسید . منم کار رو تموم کردم و بدترین حلال رو انجام دادم . ولی راضیم . خیلی راحت شدم .
جواب سوال بعدی : آره از رفتارش هم ناراضی بودم . یعنی تو هیچ موردی دل خوشی ازش نداشتم . ولی خب همه ی عوامل دست به دست هم داد تا دیگه نخوامش ...
+ سمیرا
سلام منم یک سوال بپرسم الان از اون خانم خبری دارین؟ازدواج کرده؟
اینجوری که ازش حرف می زنید انگار قابل دیدن اصلا نبوده تازه اگر خانواده اصرار کردند چرا شما زیر بار رفتین و قبول کردین؟تا آدم خودش نخواد کاری که بخواد انجام نمیشه
جواب : سوال خوبی بود ! خب من احساس میکردم میخوامش ، چندین ماه همینطور اسمش رو میبردم ! میگفتم دختر آروم و خوبی بنظر میاد ، ضمن اینکه از خانواده ی سرشناس و اصیله ! چادری هست و مسجدرو ! ولی موضوعی که ناراحتم کرده بود سیاه بودنش بود ! تا اینکه یکی از خویشاوندان بانفوذمون از موضوع اطلاع پیدا کرد و با پدر دختره صحبت کرد ، هرچی گفتم بخاطر رنگ پوستش مرددم ، ولی قبول نکرد گفت میریم کاملتر ببینش و باهاش صحبت کن ! اونشب به اتفاق خانواده رفتیم خونشون ، تو خونه بهتر بود ! همونشب قرار شد با هم صحبت کنیم ، وقتی باهم صحبت کردیم چنان زبونی واسه ما ریخت ! اونقدر قشنگ صحبت کرد و من رو امیدوار کرد ، ضمن اینکه ظاهرشم بنظرم بد نیومد و اون سیاهی که ازش تو ذهنم بود ، دیدم اونطوریام نیست و خوبه (نگو به خودش رسیده بود)، با وجود اینکه مادر و خواهرم نپسندیده بودنش ولی چون من نظرم مثبت شده بود هیچی نگفتن تا کاره انجام بشه ، فرداش آزمایش دادیم و دوهفته بعد عقد کردیم .... این بود ... ولی فکر نمیکردم اونقدر ظاهر و اخلاقش تو ذوقم بخوره که دیگه اصلا نخوامش ، فکر میکردم همه چی درست میشه و خدا هم وعده داده که اگه بخاطر دیندار ی طرف ازدواج کنید علاقه رو خودش بوجود میاره توکل کردم ولی فکر نمیکردم اونقدر لجوج و بداخلاق باشه ولی خداروشکر که همه چی تموم شد . در ضمن ازش خبر دارم . باباش رو گاهی میبینم . تحصیلات دانشگاهش تمام شده ولی هنوز ازدواج نکرده .
پیشنهاد میکنم صفحه مصاحبه با بور و سفید رو هم بخونید .