ما یک حرف حقی داریم و میگوئیم : چون ما خودمان ظریف و لطفیم ، همسرمان نیز باید اینگونه باشد . تو اینمدت که با همسر قبلیم عقد بودیم از بدن تیره ، پرمو و زمختش خیلی بدم اومده بود ‏!‏ همش پیش خودم میگفتم یعنی باباش و باجناقام میدونن که من ازش آنقدر بدم میاد ؟ زن اونها که هر دوتاشون مثل حور بهشتی بور و سفید و زیبا بودند ‏!‏ من اما مجبور بودم خودم رو پیش اونها راضی و خوشحال جلوه بدم . این مدت خیلی سخت گذشت ، از خدا خواستم یه دستی بینمون فرسنگها جدایی بندازه که هیچوقت نصیب منو با یه دختر اینطوری و لجباز نکنه . که این اتفاق به مدد دعاهایی که با دل پاک بدرگاه خدا کردم افتاده ، فکر نکنید با توهینهایی که اینجا تو وب به من میشه من جا میزنم ما قدرت و انرژیمون رو از جایی دیگه دریافت میکنیم ، همون خدایی که ما رو یاری کرد که از تو این حادثه تلخ زندگی جون سالم بدر ببریم و حتی بعدش به آرامش دست پیدا کنیم . این کم مساله ای نبود و ما در اینکار از همه چیزمون مایه گذاشتیم ، از جون و مال و توهین و ...حرفهای بسیار زیادی هم داریم که به مرور میزنیم ...  دیگر از این زیاد ناراحت نیستیم که کسی در زندگیمان نیست ، بعد از این ماجرا خدا داده صبر ‏!‏ اگر ما به دختر بور و سفید دلخواهمان رسیدیم که فبهالمراد ، اگر هم نرسیدیم اون دنیا نصیبمون با حوری بهشتی :-‏)‏ ... پس بیصبرانه منتظر شنیدن نظرات زیبای شما ، همچنین توهین و فحشای بی ادبانه بعضیا هستیم . 

 


برچسب‌ها: دلنوشته, عقاید
+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۱/۰۵/۲۴ساعت 6:17  توسط بور و سفید  |