بعد مدتها واسطه خودش تماس گرفت گفت موردی هست قرارمیزاریم بیاببینش، وقتی مشخصاتش رو پرسیدم سنش به من نمیخورد ، خیلی کوچکتربود. فرداش با واسطه تماس گرفتم گفتم انگارمشخصات منو یادت رفته! گفت نه یادمه . گفتم نمیدونم این چه شهریه که دخترای خوبش ازدواج کردن چرا یه موردخوب به من معرفی نمیکنن ، انگار چه گناهی کردم! 

گفت فردا بایکی هماهنگ میکنم بیا ببینش ، گفتم‌چشم

رفتم و طرف هم اومد ولی بازهم نپسندیدم اصلا و بهیچ وجه شبیه اون چیزی ک میخواستم نبود ! بارها مشخصات فردی که میخوام روبراشون توضیح دادم ولی نمیدونم چرا باز موردی معرفی میکنن که ... شاید میخوان بگن کاری انجام بدیم طرف نگه توفکرمون نیست.

خیلی ناراحت شدم و دوباره دلم گرفت ، یاد مشکلاتی که برام بوجود آوردن و حمایتی که نداشتم افتادم. 

من پسرخوبی بوده و هنوزم میتونم بگم پاکم ولی توقع همچین روزایی رو نداشتم که باوجود داشتن خانواده خوشنام و کمی خوشتیپ بودن خودم موردی بهم معرفی بشه که یذره هم به من نمیخوره ! 

پس اون دخترای نجیب و سفید و لطیف که اهل دعا و مسجد و ذکر هستن و با ایمانند زن چه آدمایی میشن؟!

مگه خودم بدهستم یا زشت هستم یا خلافکارم ! ک بخواد هردختری نصیبم بشه.

آدم تعجب میکنه از این دنیا و زمانه ... خب آدم باید طرفش رو بپسنده!

من که دیگه قید ازدواج رو میزنم ، اگه قرار باشه همچین دختری که دیدم همنشینم باشه خودم تنها باشم به خدا آرامشم بیشتره.

نمیخوام تقصیر رو گردن دیگری بیندازم ولی خانواده باید نقش حمایتی مهمی داشته باشه وگرنه جوان نمیتونه به موقع و انتخاب درستی انجام بده ! که متاسفانه من هیچوقت از اون حمایت برخوردار نبودم .

بنظرم خیلی از معرفی هایی که باید صورت میگرفت و نگرفت بخاطر همون عدم حمایته .


برچسب‌ها: معرفی, واسطه, حمایت
+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۸/۱۹ساعت 0:33  توسط بور و سفید  |