نمیدونم چی فکرد یا قضایای قبلی فراموشش شده بود!؟
اون آقای محترم ک گفتم چندسال پیش برای من اقدام میکرد ، دوباره تصمیم گرفته برگرده و به مورد من رسیدگی کنه !
دفعه قبل تا جایی رسید ک حتی منو بخاطر مشکل پسندی دعوا کرد ! و بعدش نظرش این شد ک کار من با سپردن ب خدا درطی زمان و قرار گرفتن در جای درست و یافتن مورد خوب در یه موقعیت مناسب حل میکنه
ولی من همچنان اطمینان دارم ک مورد دلخواه و نجیب و چیزی که میپسندم وجود داره ، فقط تا حالا قسمت نبوده و نشده . نمیدونم چرا بهش ک فکرمیکنم دلگرم میشم
من مدت خیلی زیاد مشکلات داشتم و مسائل دیگه مانع میشد ! الان ک به امید خدا مشکلات درحال رفع شدن هستند شاید موقعیت خوبی باشه . بهرحال من تاوان کدام اشتباه چه کسی؟ خودم و یا در کجا رو دارم پس میدم خدامیدونه !
این فیلم هندی زارا و ظاهرخان رو ک دیدم یاد عشق افتادم.
یادمه شانزده هفده سالم بود عاشق یه دختری بودم . همیشه دنبالش میرفتم ولی بخاطر حجب و حیا و کمرویی هیچوقت نشد ک بهش بگم ! شاید اون منتظر من بود ولی من اصلا موقعیت مناسبی نداشتم . بعدش سربازی رفتم و کلا عقایدم عوض شد .
بهرحال شاید تا از تجربیات گذشته درس نگیرم و یه مسائل و مشکلاتی حل نشه و تاوان خطاها و اشتباهات خودم یا اطرافیان رو پس ندیم درست نمیشه !
وگرنه اینهمه تنهایی دیگه واقعا شایسته نیست .
اگه ادمی بودم ک با هرکی و هرجا میتونستم دل خودم رو خوش کنم شاید ... ولی من واسه خودم یه صداقت وچهارچوبی دارم . با این اخلاقیات کسی تو دایره ی انتخاب من جانمیگیره .
آبنده رو هم خبرنداریم میخواد چ اتفاقاتی بیفته .
اگر کسی روزی و قسمت من باشه هرجوری هست بالاخره ب هم میرسیم. هیچ حرف و حدیثی هم نمیمونه !
دوستم تقریبا کار بلاگری انجام میده با به دختر آشناشده ک اونم بلاگره با هم همکاری میکنن ! گفت بیا ... باهاش گرم بگیر ، بالاخره اون چندتا دوست داره باهم آشنا میشید .
ولی بشدت بدم اومد و حتی نزدیک بود با دوستمم رابطه مون بهم بخوره !
برای من ازدواج مناسبه اونم از نوع سنتی با دختری ک هنوز با پسری صحبت نکرده .
نمیگم من خودم تاحالا تو مجازی با چندنفر صحبت کردم و باهم در ارتباط بودیم ولی این باعث شد بیشتر کم رویی من در ارتباط با جنس مخالف از بین بره . در این حد .