بالاخره چیزای ک واسه صدور مدرک تحصیلی نیاز بود رو بردم و خیالم کمی راحت شد . حس آزادی دارم .
کلا ادم استرس میگیره
یعنی قشنگ اون جک که درباره جهنم ایرانیا ساختن راسته که یک روز قیر هست قیف نیس ، به روز قیف هست قیر نیست ! یه روز هردو هست ماموری ک باید باشه نیست.
کار منم همینجور گیرکرده بود حالاتا صدور دانشنامه تحصیلی هم خودش کلی طول میکشه !
من هنوز در برخورد با رئیس و معاونین به هم میریزم .
همیشه این حس هست ک میخوان یه نقطه ضعف چیزی بگیرن
باوجود این که همه چی همراهم بود حتی لپ تاپ برداشتم واسه پرداخت الکترونیکی و اینجور چیزا
هی درست نیست که باز بخوای ازشون بپرسی . خودمم خوشم نمیاد.
حالا خوبه من واردم .
باخودم گفتم چته ؟ همه چی ک داری حتی کارت پایان خدمت ک خیلیا ندارن رو تو داری ! کم سختی نکشیدی !
دیگه چرا کم بیاری.
حالا برم بقیه برنامه ریزی هام رو از روزهای آینده انجام بدم . خدا خودش یاری کنه با موفقیت و سرافرازی همه چی درست بشه.